داستان هزاران سال شکنجه‌ی زنان به خاطر پریود شدن در ایران باستان

بخشی از کتاب وندیداد


۱- ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر در خانه ی مزداپرستان، زنی باشد که خون دشتان - خواه دشتان بهنجار، خواه دشتان نابهنجار - از وی روان شود، مزداپرستان چه باید بکنند ؟
۲- اهوره مزدا پاسخ داد :
باید راه او را (۱) از هر گونه گل و بوته ای پاک کنند (۲) و در جایی که او باید بماند، خاک خشک بر زمین بپاشند (۳) و برای او ساختمانی برپای دارند (۴) که همچند یک دوم یا یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم بلندی خانه، از خانه بلندتر باشد تا مبادا نگاه او بر آتش بیافتد.(۵)
۳- ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
چه اندازه دور از آتش ؟
چه اندازه دور از آب ؟
چه اندازه دور از دسته های بَرسَم ویژه ی آیین ؟
چه اندازه دور از مردم اشون ؟


۴- اهوره مزدا پاسخ داد :
پانزده گام دور از آتش.
پانزده گام دور از آب.
پانزده گام دور از دسته های برسم ویژه ی آیین.
سه گام دور از مردم اشون.
۵- ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
کسی که برای زن دشتان - خواه دشتان بهنجار، خواه دشتان نابهنجار - خوراک می برد، چه اندازه باید از او دور بایستد ؟


۶- اهوره مزدا پاسخ داد :
کسی که برای زن دشتان - خواه دشتان بهنجار، خواه دشتان نابهنجار - خوراک می برد، باید سه گام از او دور بایستد.
در چه گونه آوندهایی برای او خورش ببرند ؟ در چه گونه آوندهایی باید برای او نان ببرند ؟
در آوندهای برنجین یا سُربین یا هر آوند فلزی کم بهای دیگر.(۶)
۷- چه اندازه خوراک و چه اندازه نان باید برای او ببرند ؟
تنها به اندازه ی دو دینار نان و به اندازه ی یک دینار شیربا (۷) تا مبادا نیرو بگیرد.(۸)
اگر کودکی با وی برخورد یافته باشد، باید نخست دست ها و پس از آن، تن کودک را بشویند.(۹)
۸- اگر زن دشتان پس از گذشت سه شبانروز، باز هم خون ببیند، باید تا پایان شبانروز چهارم در دشتانستان بماند.
اگر زن دشتان پس از گذشت چهار شبانروز، باز هم خون ببیند، باید تا پایان شبانروز پنجم در دشتانستان بماند.
۹ - ۱۰- اگر زن دشتان اگر زن دشتان پس از گذشت پنج شبانروز، باز هم خون ببیند، باید تا پای شبانروز ششم در دشتانستان بماند.
اگر زن دشتان پس از گذشت شش شبانروز، باز هم خون ببیند، باید تا پایان شبانروز هفتم در دشتانستان بماند.
اگر زن دشتان پس از گذشت هفت شبانروز، باز هم خون ببیند، باید تا پای شبانروز هشتم در دشتانستان بماند.
اگر زن دشتان پس از گذشت هشت شبانروز، باز هم خون ببیند، باید تا پایان شبانروز نهم در دشتانستان بماند.(۱۰)
۱۱- اگر زن دشتان پس از گذشت نـُه شبانروز باز هم خون ببیند، این کاری است که کارگزاران دیوان برای پرستش و ستایش آنان کرده اند.
مزداپرستان باید راه را از هر گونه گل و بوته ای پاک کنند.
۱۲- آنان باید سه گودال در زمین بکنند و بر سر دو گودال زن دشتان را با گمیز و بر سر سومین گودال با آب بشویند.
آنان باید خْرفـْسْتـَران را بدین شمار بکشند : اگر تابستان باشد، دویست مور دانه کش و اگر زمستان باشد، دویست خرفستر از گونه های دیگر که اهریمن آن ها را آفریده است.



------------------------------------------------------------------

پانوشت ها :
۱. در فرگردهای پیشین بارها دیدیم که پادافره گناه «پشوتنو» دویست تازیانه است، اما در این بخش، «پشوتنو» را به معنی «مرگ ارزان» و کسی که گناهش بخشودنی نیست، می بینیم.(؟)
۲. کسی که خوراک بسیار داغ به سگ بدهد که گلوی او را بسوزاند یا استخوانی به سگ بدهد که گلوی او را پاره کند، «مرگ ارزان» است.(روایات بزرگ ۶۳۹)
۳. یا با پای کوفتن بر زمین.(صد در، ۳۱)
۴. اگر ماچه سگی آبستن باشد و کسی فریاد بزند یا سنگ بدو بپراند، چنان که توله هایش آسیب ببینند و بمیرند، آن شخص «مرگ ارزان» است.(روایات بزرگ ۶۳۹)
۵. نگاه کنید به فرگرد شانزدهم، بند ۱۴.
۶. هنگامی که زن، آبستن ِکودکی چهار ماه و ده روزه باشد؛ زیرا از آن هنگام است که کودک شکل می گیرد و روان در تن وی می آید.(آنکتیل دوپرون، زند اوستای آنکتیل دوپرون، ج۲، ص ۵۶۳)
۷. بهتر است گفته شود : اگر کودک بمیرد. «اگر مردی در هنگام آبستنی با همسرش درآمیزد و آن زن دچار آسیب شود و کودکی مرده بزاید، آن مرد «مرگ ارزان» است.(روایات کهن ۱۱۵ ب)
۸. خواه شوهری در خانه ی پدر و مادر خویش داشته باشد یا نه، خواه از خانه ی پدر و مادر خویش به خانه ی شوهر رفته باشد (وابسته به سالار خانواده ی دیگری باشد) یا نه.(گزارش پهلوی (زند) وندیداد)
۹. با کاربرد داروها.
۱۰. این گناه «تنافوهر» است. این گناه روی گناه است.(گناه نخستین او این است که اجازه داده است فریبش دهند.) اگر این گناه نخستین بر او وارد نباشد (به زور از راه بدر برده شده باشد) و مرد فریبنده با آگاهی از شرمساری زن بخواهد او را رهایی بخشد، باید پدر و مادر و خواهر و برادران و شوهر و خدمتگزاران و چاکران و سالار و بانوی خانواده ی زن را فراخواند و بگوید : «این زن، کودکی از من در زهدان خویش دارد و من از این کار شادمانم.» و آنان باید پاسخ دهند : «ما این را می دانیم و شادمانیم که شرمساری از میان رفته است.» آن گاه باید آن مرد، مانند یک شوهر از آن زن حمایت کند.(گزارش پهلوی (زند) وندیداد)